بازی و سرگرمی
این وبلاگ هر هفته مطلب جدیدی داره.
 
 
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 14:17 ::  نويسنده : احمد رضا

تا حالا به کلمه ی family دقت کردید؟:

f a m i l y

father and mother i love you



یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 15:50 ::  نويسنده : احمد رضا



جمعه 23 تير 1391برچسب:, :: 19:30 ::  نويسنده : احمد رضا



سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 14:22 ::  نويسنده : احمد رضا

ساخت خودم.برای خواندن راهنما بعد از شروع بازی روی دکمه ی f4 کلیک کنید.

دانلود با حجم 4 مگابلیت



پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, :: 12:25 ::  نويسنده : احمد رضا

این کارتون بسیار قشنگ است اما برای زیر 12 سال توصیه نمی شود.پیشنهاد می کنم دانلود کنید.

لطفا  اگر اشکالی در دانلود یا در کارتون وجود داشت گزارش دهید.

منبع: ahmadrezadownload

دانلود ها در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب ...


دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 18:47 ::  نويسنده : احمد رضا

برای بازی کردن به صورت آنلاین روی عکس کلیک کنید.

Birds and Pigs Game



شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 13:0 ::  نويسنده : احمد رضا

Angry Birds Ice Cream Gameبرای بازی کردن روی عکس کلیک کنید.

منبع:angry.b



پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, :: 13:6 ::  نويسنده : احمد رضا



چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 15:24 ::  نويسنده : احمد رضا

کشیش و پسر

کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آينده‌اش

بکند. پسر هم مثل تقريباً بقيه هم‌سن و سالانش واقعاً نمي‌دانست که چه چيزى از زندگى

مي‌خواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت.

يک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصميم گرفت آزمايشى براى او ترتيب دهد.

به اتاق پسرش رفت و سه چيز را روى ميز او قرار داد:

يک کتاب مقدس،

يک سکه طلا

و يک بطرى مشروب .



کشيش پيش خود گفت :

« من پشت در پنهان مي‌شوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بيايد. آنگاه خواهم ديد

کداميک از اين سه چيز را از روى ميز بر مي‌دارد. اگر کتاب مقدس را بردارد معنيش اين است

که مثل خودم کشيش خواهد شد که اين خيلى عاليست. اگر سکه را بردارد يعنى دنبال کسب

و کار خواهد رفت که آنهم بد نيست. امّا اگر بطرى مشروب را بردارد يعنى آدم دائم‌الخمر و به

درد نخوري خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.»


مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت مي‌زد

کاپشن و کفشش را به گوشه‌اى پرت کرد و يک راست راهى اتاقش شد. کيفش را روى تخت

انداخت و در حالى که مي‌خواست از اتاق خارج شود چشمش به اشياء روى ميز افتاد. با

کنجکاوى به ميز نزديک شد و آن‌ها را از نظر گذراند.

کارى که نهايتاً کرد اين بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زير بغل زد. سکه طلا را توى

جيبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و يک جرعه بزرگ از آن خورد . . . 

کشيش که از پشت در ناظر اين ماجرا بود زير لب گفت:

« خداى من! چه فاجعه بزرگي ! پسرم سياستمدار خواهد شد !  »



چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 15:21 ::  نويسنده : احمد رضا

20 داستان خنده دار از ملانصردین در ادامه ی مطلب.



ادامه مطلب ...


درباره وبلاگ


سلام من احمد رضا این وبلاگو ساختم. این وبلاگ بروز است و هر هفته مطلب جالبی دارد. ولی در هر صورت نظر بده و اگر نه شبیه این انگیری بردز میشم. راستی: به نویسنده نیازمندیم!
آخرین مطالب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2267
بازدید دیروز : 268
بازدید هفته : 2558
بازدید ماه : 4178
بازدید کل : 1069741
تعداد مطالب : 620
تعداد نظرات : 940
تعداد آنلاین : 2

http://deadtools.mihanblog.com/" name=button>



Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

کسب درامد از طریق پاپ اپ